شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه : ادامه مطلب ... آب در "آب سرد کن" و ما تشنه لبان می گردیم! نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد ادامه مطلب ... زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه , گوشت بدن خودشو میکند ﯾﻪ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻪ : پست متوسطو ﻓﻘﻂ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﺰﻧﻦ، پست خوب کامنتم میذارن ... ﻭﻟﯽ پست ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﻪ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻧﻪ ﮐﺎﻣﻨﺖ بلکه ﮐﭙﯽ میشه ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻴﺴﺖ ؟ به سلامتی پدر ومادر… ادامه مطلب ... سایت تفریحی گل ما به این سایت خوش امدید درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |